اظهارنظر یك كارشناس تاریخ در باره روز كوروش

اظهارنظر یك كارشناس تاریخ در باره روز كوروش به گزارش علم عدل موسی نجفی استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در گفتگو با خبرگزاری مهر تصریح كرد: با عنایت به ۷ آبان كه به نام روز كوروش نامگذاری شده است و مسائلی كه در فضای مجازی و حقیقی و بویژه در پاسارگاد سال قبل پیش آمده به نظر می آید كه بتوانیم این مساله را از جنبه های تاریخی سیاسی و فرهنگی مورد ارزیابی قرار بدهیم.


وی اظهار داشت: چند مساله را باید از هم تفكیك كنیم: اول مساله اسلام را از عرب؛ دوم مساله تعلق فرهنگی ایرانی ها را نسبت به تاریخ و عظمت گذشته ایران از مسائل نژادی و تفاخر قومی؛ سوم مساله نظام حكومتی و مسائلی كه سلطنت طلب ها و گروهك های سیاسی از آن سوءاستفاده می كنند وی افزود: برای این منظور و برای شبیه سازی مساله به سراغ تاریخ تحولات صدر اسلام بویژه به قرون اولیه اسلامی می رویم و به نهضت شعوبیه كه از سوی ایرانی ها در مقابل اعراب و حاكمان ظالم اموی انجام شده توجه می نماییم، تا ببینیم این مساله تا كجا ادامه داشته؟ و چرا درست شده؟ و از چه زمانی و از كجا به ناحق و به تبعیض كشیده شد؟ و سرانجام آنان به چه صورت در آمد؟ البته نتیجه این تطبیق جدا كردن اعتدال و حرف حق از افراط گرایی و تعصب و سخن باطل است اما از آنجایی كه درست و نادرست ممزوج بوده، تشخیص مرز بین آنها كاری دشوار است شاید بتوان در افق تاریخ، مساله را یكبار دیگر درست مطرح نمود. نجفی اظهار داشت: هر چند به نظر می آید در نگاه اول بین «جریان ملی گرایی یكصد سال اخیر» با «وقایع ملی گرایی در قرن اول و دوم هجری» شباهتی وجود دارد، اما در واقع با هم اختلاف دارند به این علت كه شرایط زمانی و مكانی و ماهوی این دو با هم فرق می كند. وی افزود: در تاریخ صدر اسلام، در بحث شعوبیه، آنها به استناد قرآن و آیه «یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا» فعالیت خویش را شروع كردند و اول هم اهل تسویه خوانده شدند. آنها دنبال یك مساوات اسلامی بودند و اصلاً قبول اسلام برای ایرانیان در قرون اولیه یك مقدار زیادی به عدالت طلبی و شعار مساوات اسلامی بر می گشت. وی ادامه داد: خلفا با یك سری سیاست های ظالمانه، نژادپرستانه و قومی و تفاخر و برتری طلبی عرب بر غیر عرب -كه هیچ جای اسلام چنین چیزی نیست- سبب شدند، كسانی كه تازه به این دین گرایش پیدا كرده بودند، متوجه فاصله بین حاكمان اسلامی با متن و ذات اسلام شوند. موسی نجفی اظهار داشت: شاید یكی از عللی كه ایرانیان به خاندان گرایش پیدا كردند، فهم این فاصله و تفاوت بود كه متوجه شدند آنچه در خاندان وجود دارد، عین اسلام واقعی است. این شاید ریشه تشیع ایرانیان هم باشد. وی افزود: در مورد نهضت شعوبیه، واكنش آنها نسبت به خلفا، ابتدا یك واكنش طبیعی بود كه ایرانیان از ظلم و تبعیضی كه بنی امیه داشتند ناراضی بودند. بنابراین این واكنش اول طبیعی بود منتهی همین واكنش طبیعی هم بعداً به صورت افراطی درآمد و به یك نوع تفاخر قومی نزد بعضی از همین شعوبی ها تبدیل شد. در نهایت بعضی از شعوبیه افراطی ضد اسلام و دین شدند. بنابراین از این جا بود كه خلفا فرصت پیدا كردند كه اینها را سركوب كنند. این مساله مهمی است كه حركتی كه در اول بر مبنای یك واقعیت و واكنش طبیعی و با اعتدال آغاز شد به یك حركت غیرطبیعی، تبعیض آمیز و افراطی تبدیل شد و شكست خورد. وی ادامه داد: اما مساله ای كه پس از مشروطیت برای كشور ما پیش آمد یك بحث مهندسی شده بود. در آن زمان كه این حركت شروع شد، ایرانیان ۴۰۰ سال بود كه دارای استقلال و ملیت جدید بودند كه این ملیت جدید غیر از خلافت بود و ایرانیان برای خودشان، كشور، ملت و حكومت داشتند. عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی اظهار داشت: اینكه یك جریانی، باستان گرایی را پس از مشروطه مطرح نمود، به نظر می آید تحت تأثیر و القائات غربی ها قرار داشتند. ما در این رابطه می توانیم مخصوصاً در دوره پهلوی اول از واسطه ای مثل حلقه برلین نام ببریم. تقلیدی كه خود رضاشاه می خواست از تركیه، افغانستان و مصر داشته باشد و یك نوع حركت های ملی را به تقلید از آنها درست كند، هم در تشدید بحث باستان گرایی موثر بود. یكی از پایه های نظام پهلوی هم برگشت به ایران باستان و ضد اسلام قرار دادن آن و ایدئولوژیك كردن قضیه بود. در نظام شاهنشاهی پهلوی در كنار سكولاریسم، شبه میلیتاریسم و زورگویی و قلدری، شبه مدرنیسم، در كنار اینها یك نوع ناسیونالیسم افراطی و كاذب هم عنوان شد وی افزود: بنابراین در نظام شاهنشاهی پهلوی در كنار سكولاریسم، شبه میلیتاریسم و زورگویی و قلدری، شبه مدرنیسم، در كنار اینها یك نوع ناسیونالیسم افراطی و كاذب هم عنوان شد. وی ادامه داد: حال اگر آن واقعه صدر اسلام، تا حد زیادی طبیعی بود و افراط آنرا از بین برد، واقعه دومی از اصل طبیعی نبود و به نظر می آید آن حركتی افراطی و مهندسی شده بود. موسی نجفی اظهار داشت: ما اگر بخواهیم یك جوری برخورد نماییم كه هم جنبه دیانت و دینی ما بر مبنای واقعیت های تاریخی و طبیعی ما محفوظ باشد و هم برخی تمایزات -و نه افتخارات كاذب قومی- را نگه داریم، همان نظریه هویت ملی را مطرح می نماییم. این می تواند در كنار هم به یك نظریه جامع و به دور از افراط و تفریط منجر شود. موسی نجفی در تبیین سه نظریه در مورد هویت ملی ایرانی ها اظهار داشت: یك نظریه گروه هایی هستند كه هویت ملی را با ایران باستان توضیح می دهند. ۷ آبان همین است كه یكطرفه و یك بعدی، یك چیز ایدئولوژیك و غرب زده درست كرده اند كه نام آنرا ایران باستان گذاشته اند و یك نوع نژادپرستی و تفاخر قومی و حمله به اسلام و... در آن است. گروه دوم بین هویت اسلام و ایران تلفیق می كنند كه یك نوع بازگشت به خویشتن را نشان داده است. وی ادامه داد: گروه سوم، گروهی است كه بین نظریه های اسلام و ایران و غرب، یك نوع تركیب برقرار می كنند و یك نوع هویت موزاییكی یا رودخانه ای را در نظر می گیرند. یعنی رودخانه هر جایی كه به یك منزلی رسیده، رنگ آنجا را با خود برده و تا اینجا كه آمده رنگ جدیدی به آن اضافه شده است. مثل اسلام و ایران و الان كه هویت غربی هم به آن اضافه شده است. دعوای هویت را می توانیم در سه نظریه خلاصه نماییم. یكی نظریه ایران باستان است كه امروز در ایرانشهری نمود دارد. دوم بازگشت به خویشتن و تلفیق اسلام و ایران است. نظریه سوم هم این است همه اینها را می خواهد در یك تفسیر مدرن بپذیرد نجفی اظهار داشت: بنابراین دعوای هویت را می توانیم در سه نظریه خلاصه نماییم. یكی نظریه ایران باستان است كه امروز در ایرانشهری نمود دارد. دوم بازگشت به خویشتن و تلفیق اسلام و ایران است. نظریه سوم هم این است همه اینها را می خواهد در یك تفسیر مدرن بپذیرد. من خویش را در نظریه دوم قرار دادم. وی افزود: معتقدم هویت ایرانی سه مرحله داشته است. یك مرحله ۵۰۰ ساله داشته كه از صفویه شروع شده و هویت شیعی ما بوده است. هویت دوم هویت ۹۰۰ ساله ماست كه از صدر اسلام تا صفویه است كه عنصر زبان فارسی در آن نقش دارد. ما جز خلافتی بودیم كه همه مسلمان بودند و آنچه ما را متمایز می كند مذهب ما نیست بلكه زبان ما بوده است. سومین هویت ما هویت ایران باستانی ما در دنیای قدیم و تخت جمشید و هخامنشیان و... است. نجفی اظهار داشت: در نظریه من همه این سه هویت دیده می شود اما نسبت آنها طولی است. آنچه در قرن دهم اتفاق افتاده این بوده كه مذهب شیعه به این عناصر فرهنگی شخصیت سیاسی داده است. مذهب شیعه به عناصر فرهنگی گذشته ما جهت داد و ما هویت جدیدی پیدا كردیم. وی افزود: نظریه اول خود به چند نظریه تقسیم می شود كه امروز خیلی آنرا ایدئولوژیك و سیاسی كرده اند. یكی تلفیق زبان فارسی و تاریخ ایران است. در یك گفتمان سیاسی عصر پهلوی این دو عنصر را خیلی قوی كردند. گروه بعدی كسی مثل ذبیح الله صفا است كه بیشتر زبان فارسی و نهاد شاهنشاهی را تقویت كرد. نجفی اضافه كرد: گروه دیگر بین هویت ملی و هویت ایرانی فرق قائل اند و معتقدند، هویت ایرانی همین عناصر زبان و دین و نژاد و... را در خود دارد ولی هویت ملی امر جدید و مدرن است و هویت ملی را از هویت ایرانی جدا می كنند. گروه دیگری هستند كه ناسیونالیسم ایرانی را بحث می كنند مثل برخی نظریه پردازانی كه بین مشروطیت با دوره پهلوی بودند مثل روزنامه كاوه كه تقی زاده و شفق بودند. اینها یك نوع ناسیونالیسم ایرانی خاص را مطرح می كردند و آنرا ایدئولوژیك كردند. در تاریخ ایران به اینها حلقه برلین گفته می شود. این در همان زمانی بود كه آتاتورك ناسیونالیسم ترك را بیان نمود. وی اظهار داشت: در میان این نظریات، نظریه ریچارد فرای است كه اعتقاد دارد مفهوم ایران را می توانیم در تفكر سیاسی مذهبی دوره ساسانیان ببینیم. پس از انقراض ساسانیان عنصر مذهبی از آن دور شده ولی زبان و تاریخ باقی مانده است. نجفی در انتها تصریح كرد: یك نظریه ای كه باز هم از اینها منشعب می شود، یك نوع نظریه ناسیونالیسم رمانتیك است. این نظریه می گوید هویت دینی برای عوام مردم ایران است اما خواص جامعه ایران مسلمان نشدند و زرتشتی ماندند، ازاین رو در هویت ایرانی دین برای عوام است و نام ان را هویت دینی می گذارند و هویت ملی برای خواص است. دقیقاً تاریخ عكس این را اثبات نموده و در جامعه ایران اول خواص مسلمان شده اند و در ابتدا عوام جامعه ایران اصلاً مسلمان نشدند. 1717

1398/08/12
15:05:59
5.0 / 5
5003
تگهای خبر: اسلامی , فضای مجازی
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۳ بعلاوه ۵
حقوق و وكالت، مشاوره حقوقی آنلاین و خدمات وكالتی
alameadl.ir - حقوق مادی و معنوی سایت علم عدل محفوظ است

علم عدل - وکالت و حقوق علم عدل

حقوق و وکالت