یادی از آموزگار ماندگار فلسفه و عرفان

یادی از آموزگار ماندگار فلسفه و عرفان به گزارش علم عدل به مناسبت نخستین سالگشت درگذشت استاد ممتاز دانشگاه تهران فقید سعید دكتر محسن جهانگیری رضوان الله تعالی ضد



بنا بر آن قرار گرفت که بعنوان یکی از خیل ارادتمندان آن استاد گرامی یادداشتی کوتاه به نگارش درآورم از سر اخلاص و بدان امید که ادای دینی باشد هر چند اندک و ناچیز به حضرت ایشان؛ چه حق و دین آن جناب بر ذمه نگارنده در بسیاری چندان است که براستی یک از هزار آن گزاردنی نتواند بود.
در مناقب و سجایای اخلاقی و مراتب معنوی و علمی آن استاد گرانقدر گرانمایه در زندگانی این جهانی و عمر پر برکت ایشان سخن فراوان می توان گفت و با بیان خاطرات و خطرات صحبت و ملازمت با جناب شان کام جان را شیرین نمود. بر این وجه چه مایه نکات آموختنی و معارف دل انگیز از شایستگی های معنوی و ستودنی استاد در هر کدام از این سخنان و نقل ها یافتنی و حاصل آوردنی تواند بود اما راقم این سطور در حد بضاعت خود از تجربه زیسته اش به ذکر چند نمونه بسنده می کند تا اختصار رعایت شود و هم ضعف بیان و عجز زبانش بیش از اندازه معمول حق مطلب را ادا ناشده باز نگذارد.
حال که استاد جهانگیری جهان ما را به جسم و تن ترک گفته اند و به جوار رحمت الهی و صقع لقای حق نائل آمده اند بجا و مناسب خواهد بود از رویایی بیاغازیم که ایشان در بعضی مصاحبه ها به اجمال و اشارت از آن سخن به میان آورده بودند البته از باب و اما بنعمه ربک فحدث لیکن از جهت احتراز از شائبه تظاهر و ادعای گزاف از بازگویی مضمون آن همواره ابا می کردند تا آنکه در نوبت آخر دیدار با ایشان که به اتفاق دو تن از دوستان و همکاران در منزل شخصی خدمت شان شرفیاب شدیم در پاسخ به پرسش بنده دیگر بدون کتمان بصراحت فرمودند که در روزگار کودکی که پدر او را برای تعلم به مکتب خانه سپرده بود از حفظ و درک مطالب ناتوان بوده و از این روی آشفته و مکدر و بدحال شده تا آنکه در عالم خواب و رویا ولی عصر امام زمان را دیده اند و به یمن آن دیدار فرخنده و به لطف عنایات آن حضرت از آن بعد از عهده درک و فهم و حفظ آموخته ها به خوبی بر آمده و آموختن قرآن و مطالب و معانی دیگر برای شان از پی دشواری پیشین سهل و آسان گشته است. از باب تصریح و تاکید شایان ذکر است که صدق و صفای ایشان و احتراز و اجتناب شان از گزافه گویی و ادعاهایی کذایی بر همه مصاحبان و همکاران و شاگردانش معلوم و محرز است و نقل و بازگویی آن بر این دانشجوی فلسفه هم در این مقام لازم و در حکم ادای تکلیف است و برخلاف، احتراز و پرهیز از آن صواب و روا نتواند بود.
باری جناب استاد در همان مجلس از خاطراتشان در فیضیه قم گفتند همچون آن که در طبقه بالای حجره ایشان حجره مرحوم استاد سید جلال آشتیانی بوده است سید نسخه ای از کتاب اسفار را داشته اند که بعد از مطالعه درس هرروزه ایشان را صدا می زدند و کتاب را جهت استفاده در اختیارشان می گذاشتند. هم به مناسبت از حوادث سیاسی آن زمان هم سخن به میان آوردند. دکتر جهانگیری در فقه و اصول همچون شاگرد مرحوم حجت کوه کمر ه ای یکی از مراجع ثلاث در حوزه قم در فاصله میان رحلت مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی و مهاجرت مرحوم آیت الله بروجردی به قم بوده اند، بعد از مدتی اقامت در قم تصمیم می گیرند به تهران و دانشکده ادبیات بروند و در رشته فلسفه درس بخوانند و در نهایت در گروه فلسفه به آموزش و تدریس و پژوهش و تحقیق اشتغال یابند در همان جلسه گفتند که یکبار که با مرحوم دکتر علی اکبر سیاسی در محل قدیم دانشکده روبرو شده دکتر سیاسی ایشان را که بالاخره تصمیم گرفته بودند در دانشگاه بمانند در حالیکه از خوشنودی دست بر شانه شان می زدند بر این رئی و رای تایید و تشویق کرده اند.
در جلسه ای که به همت دست اندر کاران کتاب ماه فلسفه سالیان پیش برگزار گردید در سخنانشان گفتند که مرحوم فردید می گفتند اسپینوزا در تمام آثارش حتی یک مرتبه هم سبحان الله نگفته است (دربیان قول وی به حلول و اتحاد یا به تعبیر برخی درون ماندگاری یا درون ماندگی جوهر immanentism/e ) دکتر جهانگیری فرمودند ما که در آن موقع جوان بودیم و به اعتبار فهم خود از برخی عبارات اسپینوزا و با استناد به آنها انکار می کردیم حالا می فهمیم که حق با ایشان یعنی مرحوم سید احمد فردید بوده است اهمیت این سخن در آن است که از قرار مسموع مرحوم استاد فردید
به جهت همین اختلاف ها و اصرار مرحوم جهانگیری از راهنمایی رساله ایشان منصرف شده اند با آنکه با هم چه مایه از کار را پیش برده بودند، نکته آن است که از همین جا پیدا بود آن بزرگوار با سماحت و سعه صدر آنرا به دل نگرفته اند.
دکتر جهانگیری از اینکه به مشغله های فراوان به قصد درآمد مالی بیشتر بپردازند اجتناب می کردند با همه پرکاری عمده فعالیت ایشان به کار در گروه فلسفه دانشگاه تهران و همکاری با مدرسه عالی شهید مطهری منحصر و محدود می شد از کم کاری در کلاس درس بغایت پرهیز می کردند، بسیار متشرع بودند و همواره مراقب بودند هر مطلبی را در هر جا بازگو نکنند اما هرچه می گفتند کاملاً مستند و دقیق بود، زحمات و دشواری های پژوهش و تتبع و چاپ کتاب و مقاله را به نحو پاکیزه و منقح و عاری از اغلاط متحمل می شدند و همه آثارشان خوب، دانشگاهی و قابل استشهاد و استناد است ؛ بخصوص از دو اثر ایشان باید نام ببریم که لاجرم ماندگار خواهند بود: یکی "زندگی، آثار و آرائ محیی الدین ابن عربی چهره برجسته عرفان اسلامی "است که هم در تتبع و هم در بیان استادانه معانی پیچیده و دشوار کلامی، فلسفی و عرفانی فوق العاده است و دو دیگر ترجمه کتاب "اخلاق" اسپینوزاست که با مقدمه و حواشی از روی متون انگلیسی صورت گرفته.
در انتها زندآگاهانه عرض می کنم که شاید در پیش فرض ها و طریقت فکری ایشان بتوان چون و چرا کرد و بر خوشبینی بعضاً وافر آن نازنین به جریانها و افراد خرده گرفت و آنرا احتمالاً و نه در تمامت ناشی از تبری و تزهد جبلی و تعمدی اشان از سیاست در همه عمر تلقی نمود (و عجبی نیست که این امر در زمانه رواج و غلبه سیاست زدگی اتفاق می افتد )لکن براستی نمی توان از بیان این نکته که مورد تصدیق و تایید همگان است صرفنظر کرد که ایشان در حوزه و دانشگاه معلمی وارسته، دقیق، زحمتکش و از جهاتی بی نظیر بوده اند ؛ شاگردان بسیاری را پرورانده و آثار گرانقدری از خود برجا نهاده اند. و راستی برای یک آموزگار چه توفیقی بیشتر از این ها می توان برشمرد؟! هیچگاه حلاوت درس هایشان از کام ما دانشجویان زایل شدنی و شعف و بهجت آن از خاطرمان زودنی نیست. تدریس ایشان از اخلاق اسپینوزا، فصوص الحکم ابن عربی، شرح مقاصد و شرح مواقف در علم کلام با حذاقت و تسلط و با مطالعه قبلی و دقت نظر صورت می گرفت بحق و نه بر سبیل مجامله و از باب تعارف در حق آن مرحوم باید گفت عاش سعیدا و مات سعیدا.
* انتشار یافته در پایگاه اطلاع رسانی شهر کتاب شنبه ۰۶ اردیبهشت ۹۹

6262

1399/02/07
18:28:40
5.0 / 5
3237
تگهای خبر: اسلامی , جرم , حكم , حوادث
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۱ بعلاوه ۵
حقوق و وكالت، مشاوره حقوقی آنلاین و خدمات وكالتی
alameadl.ir - حقوق مادی و معنوی سایت علم عدل محفوظ است

علم عدل - وکالت و حقوق علم عدل

حقوق و وکالت