برخوردهای امام سجاد(ع) با مردی كه فحش داد و زنی كه سرش را شكست

برخوردهای امام سجاد(ع) با مردی كه فحش داد و زنی كه سرش را شكست به گزارش علم عدل كلینی در كتاب كافی از امام سجاد (علیه السلام) رواینی آورده كه امام فرمود: هیچ مقامی برای ما بهتر از این نیست كه انسانی در جایگاه تلافی خطایی قرار بگیرد اما با مدارا و گذشت، خشم خودش را فرو نشاند.


خبرآنلاین در گزارش زیر نمونه هایی از الگوی مدارا را برمبنای منابع روایی و تاریخی برگزیده است كه می خوانید. الگوهای رفتاری و اخلاقی امام چهارم شیعیان نمونه های گویایی هستند كه هزاران درجه با طرح های امنیت اخلاقی به نام «گشت ارشاد» و انواع برخوردهای تند و خشن در جامعه ایران مخالفت دارند.
قبل از این در سال های گذشته به نمونه هایی از گفتمان رحمانی و گذشت و مدارا در سبك زندگی امام سجاد اشاره كرده ایم كه در بعضی لینك های زیر ملاحظه می كنید:
امام سجاد (ع) نماینده وجه معنوی، زهد و مدارا و رأفت اسلام/ یادداشت دكتر رسول جعفریان رفتارهای امام سجاد(ع) در جامعه؛ روشی فعال یا منفعل؟ / گفت و گو با آیت الله سید رضی شیرازی برخوردهای امام سجاد(ع) در نوشتار شهید آیت الله سید محمدباقر صدر امامی كه با بخشش و رافت در شرایط خفقان دین را زنده نگه داشت كلمه ای كه ۱۵ بار در قرآن تاكید شده است
آنچه در مورد واژه صبر در اندیشه امام سجاد مقابل السلام تعبیر می شود، منظور همان واژه قرآنی (حِلم) است. حلم در لغت به معنای تسلط براعصاب و كنترل احساسات و خویشتن داری است و مراد از این نوشتار، پرداختن به جنبه خویشتن داری در سیره امام سجاد مقابل السلام بعنوان نمونه است.

از امیرمومنان علی (علیه السلام)روایت شده كه فرمود: «خیر الحلم التحلم; بهترین حلم، فرونشاندن خشم است.» در قرآن واژه حلم با تعبیر «حلیم » پانزده بار آمده كه یازده بار آن، بعنوان یكی از صفات خداوند ذكر شده است و چهاربار آن بعنوان یكی از خصال پیامبرانی همچون ابراهیم خلیل(علیه السلام) و اسماعیل(علیه السلام) و شعیب (علیه السلام) یاد شده است. دوست دارم به ملاقات جوان برویم و پاسخ مرا ببینید
امام سجاد (علیه السلام) در حلم و بردباری و عفو و گذشت چنان بود كه در مقابل هر خطا و اشتباهی به عفو و چشم پوشی می پرداخت و در مقابل هر بدی و رفتار سوئی به احسان و نیكی رفتار می كرد.
شیخ مفید در ارشاد می نویسد: جوانی از خاندان هاشم نسبت به امام سجاد جسارت كرده و ناسزا می گفت و در پیش روی آن حضرت به ناشایست ترین حرف ها را به امام زد. اما امام سجاد (علیه السلام) هیچ گاه لب به سخن باز نكرد و وی را به حال خود گذاشت.
روز بعد امام سجاد به آنها كه در حضورش بودند اظهار داشت: كلمات آن جوان را شنیدید. دوست دارم همراه من به ملاقاتش برویم و پاسخ مرا ببینید. آنها كه مایل بودند آن جوان بد گو را به سزایش برسانند، همراه امام به راه افتادند. امام نیز در صورتیكه می اظهار داشت: و الكاظمین الغیظ و العافین عن الناس و الله یحب المحسنین. به راه افتاد.
همراهان آن حضرت با شنیدن این كلمات پیش خود احساس كردند كه امام هیچ گاه به تلافی و جبران نخواهد پرداخت. آن جوان نیز به محض مشاهده ی امام، جای تردید برایش باقی نماند كه وی برای تنبیه و جبران دشنام وی به ملاقاتش آمده است؛ علی بن الحسین، پیش آن جوان آمد و رو كرد و اظهار داشت: عزیز من! تو با من خیلی حرف زدی. من نمی دانم چه می گفتی. اگر این نسبت ها كه به من داده ای در من وجود دارد از درگاه خدا پوزش می خواهم و استغفار می كنم. اما اگر نسبت های تو دروغ بوده باز هم از درگاه خداوند می خواهم گناه تو را ببخشد. آن جوان كه یك چنین عفو و گذشت و بزرگواری از امام سجاد مشاهده كرد جلو آمد و پیشانی آن حضرت را بوسید و با چشمانی لبریز از اشك اظهار داشت: یابن رسول الله! آنچه به تو گفته ام صحیح نبوده است. خود من به این دشنام ها و تهمت ها از تو هزاران بار سزاوارترم.

گذشت امام سجاد از خطاهای اطرافیان
و مورد دیگر روایتی است كه بنا بر نقل زهری در شب سرد و زمستانی امام سجاد مقابل السلام را دیدم كه كیسه ای از آرد و دسته ای هیزم بر دوش گرفته بود...

احتمال خطا و لغزش انسان در زندگی بسیار است و ممكنست هر آن گرفتار لغزش و اشتباه شود. بعضی از دوستان امام سجاد مقابل السلام نیز در محضر آن حضرت گرفتار خطاهایی می شدند كه آن حضرت آنان را عفو می كرد و خیلی زود از گناهان آنان چشم پوشی می كرد و این، در «زندگی اجتماعی » ما، درس بزرگی است و روش عفو و مهربانی را به ما می آموزد و ما را از انتقام و جنجال آفرینی باز می دارد. برخورد امام سجاد با زنی كه سر امام را شكست
روزی در خانه ای ظرف آبی افتاد و به سر مبارك امام سجاد به هدف خوردن كرد. به شكلی كه سر آن حضرت شكست. حضرت سرش را به طرف آن فرد برگرداند. كنیزی را دید كه ظرف آب از دستش افتاده. زن كه نگران و هراسان شده بود این آیه را خواند: «والكاظمین الغیظ»؛ «پرهیزكاران خشم خودرا فرو می خورند.»
امام فرمود: خشم خودرا فرو بردم.
آن زن ادامه آیه را تلاوت كرد: «والعافین عن الناس »؛ «پرهیزكاران، خطا كاران را می بخشد.
امام مقابل السلام فرمود: تو را بخشیدم.
زن اختتام آیه را خواند: «والله یحب المحسنین»
امام سجاد مقابل السلام به آن كنیز احسان و نیكی كرد و او را در راه خدا آزاد كرد. برخورد امام سجاد با جوانی در سرزمین «صفا»
طاووس یمانی می گوید: در سفری كه به حج رفته بودیم، در سرزمین «صفا» جوانی را دیدم بسیار با هیبت و شكوه، اما لاغر اندام و ضعیف كه جامه مناسبی بر تن نداشت، او سر به آسمان بلند كرده بود و می اظهار داشت: عریان كما تری، جائع كما تری، فما تری فیما تری، یا من یری و لا یری؛ برهنه ام چنان كه می بینی، گرسنه ام چنان كه می نگری، پس چه می بینی در آنچه می نگری؟ ای كسی كه می بینی و دیده نمی شوی.
از گفت وگوی آن مرد ناشناس با خداوند لرزیدم. ناگهان دیدم كه از آسمان طبقی فرود آمد و دو برد یمانی در آن بود. در این هنگام، حضرت نگاه محبت آمیزی به من نمود و فرمود: ای طاووس!
گفتم: لبیك یا سیدی!
از اینكه مرا ندیده شناخته بود، تعجبم بیشتر شد. سپس فرمود: آیا تو نیز حاجتی به این طبق داری؟!
و پرده را از روی آن كنار زد. در طبق علاوه بر لباس، چیزی شبیه به نقل های خراسان بود. عرض كردم: ای آقای من! مرا به برد و لباس احتیاجی نیست، لیكن قدری از آنچه در بین طبق است، به من عطا فرما.
مشتی از آنها را به من داد. دستش را بوسیدم و نقل ها را بر گوشه ردای احرامم بستم و قدری از آنرا خوردم كه خوراكی به آن مزه و لذت هیچ گاه ندیده و نخورده بودم.
سپس مرد ناشناس دو برد را از طبق برداشت و یكی را بعنوان لنگ و دیگری را بعنوان عبای احرام به تن كرد و لباس هایی را كه بر تن داشت، به مستحق رساند.
از آنجا گذشتیم تا به «مروه » رسیدیم. در آنجا اجتماع مردم او را از نظرم غائب كرد و من در تفكری عمیق غرق بودم كه آیا او فرشته بود یا یكی از اولیای خداوند؟! ناگهان صدایی بر آمد و اظهار داشت: ای طاووس! وای بر تو! امام زمانت را نشناختی؟ اوست امام جن و انس. اوست امام الساجدین و زین العابدین.
آنگاه شتابان به دنبال آن حضرت دویدم تا اینكه به حضورش رسیدم. دیگر از او جدا نشدم تا اینكه نفع دنیوی و اخروی بسیار، از آن حضرت به من رسید.» گفت وگوی امام سجاد با مرد شامی كه به او فحش می داد
گاهی به سبب تبلیغات مسموم دشمنان و نرسیدن سخن حق به گوش بعضی از دوستان، آنان تحت تاثیر جو حاكم قرار می گیرند و با وجود میل باطنی، فریفته تبلیغات سوء دشمن می شوند; اما از آن لحظه ای كه گوش دلشان به نوای سخن حق آشنا شد، از گذشته خویش ندامت می جویند و دل و جان در گرو حقیقت می دهند.
این گونه افراد در زمان امام سجاد مقابل السلام كم نبودند. عده ای از حقیقت جویان، فریفته جو ناسالم امویان شده بودند. امام زین العابدین مقابل السلام كه می دانست آنها فریب دشمن را خورده اند، با لحن آرام و دلسوزانه با آنها سخن می گفت و اهتمام می كرد آنها را به راه راست هدایت نماید.
نمونه روشن در این بخش، رفتار مهربانانه امام سجاد مقابل السلام با آن پیرمرد شامی است كه در هنگام ورود اسیران به شهر شام، خودش را به امام رساند و اظهار داشت: خدای را شكر كه شما را نابود كرد و مردمان را از شر شما آسوده خاطر كرد و امیرالمؤمنین یزید را بر شما پیروز گرداند.
امام كه با یك نگاه فهمیده بود، وی فریب دشمن را خورده است با كمال ادب و احترام با وی گفت و گو نمود. درانتها پیرمرد شامی از سخنان خود اظهار ندامت نمود. سرانجام یزید دستور قتلش را صادر كرد. /6262

1399/01/14
01:02:30
5.0 / 5
3307
تگهای خبر: پیامبر , تاریخی
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۹ بعلاوه ۴
حقوق و وكالت، مشاوره حقوقی آنلاین و خدمات وكالتی
alameadl.ir - حقوق مادی و معنوی سایت علم عدل محفوظ است

علم عدل - وکالت و حقوق علم عدل

حقوق و وکالت